Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4440 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dead against
U
درست مقابل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
join
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meet
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
joined
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
OR function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
intersection
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
disjunction
U
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
conjunctions
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
false
U
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
alternation
U
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
conjunction
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
either or operation
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
unions
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
union
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
assertion
U
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
tempers
U
درست ساختن درست خمیر کردن
temper
U
درست ساختن درست خمیر کردن
tempered
U
درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness
U
قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone
<idiom>
U
درست مثل کسی بودن
[درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
U
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
alternative
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives
U
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
EXOR
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exjunction
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exclusive
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
opposite
U
مقابل
in front
<adv.>
U
در مقابل
at the fore
<adv.>
U
در مقابل
in the front
<adv.>
U
در مقابل
as opposed to
U
در مقابل
versus prep
U
در مقابل
opposites
U
مقابل
anti
U
در مقابل
titles
U
مقابل
title
U
مقابل
as compared to
U
در مقابل
fore
<adv.>
U
در مقابل
at front
<adv.>
U
در مقابل
versus
U
در مقابل
opposed
U
مقابل
in consideration of
U
در مقابل
vis a vis
U
مقابل
vis-a-vis
U
مقابل
at the front
<adv.>
U
در مقابل
counterweights
U
وزنه مقابل
counterweight
U
وزنه مقابل
respondents
U
طرف مقابل
in comparison to
[compared with]
U
در قبال
[در مقابل]
counterparts
U
نقطه مقابل
counterpart
U
نقطه مقابل
obverse
U
طرف مقابل
anti thesis
U
وضع مقابل
off
U
مقابل عازم
opposite the house
U
مقابل خانه
respondent
U
طرف مقابل
inverse
U
برعکس مقابل
on payment
U
در مقابل وجه
opposed piston engine
U
موتورپیستون مقابل
alternative hypothesis
U
فرضیه مقابل
orientated
U
هدف مقابل
contralateral muscles
U
عضلات مقابل
point blank
U
مقابل هدف
counter weight
U
وزنه مقابل
counterpoint
U
نقطه مقابل
point-blank
U
مقابل هدف
from opposite directions
U
از دو طرف مقابل
contrary
U
مقابل خلاف
water resistance
U
مقاومت در مقابل اب
dispersion
U
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denial
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials
U
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
equity versus efficiency
U
برابری در مقابل کارائی
countered
U
مقابل دستگاه شمارنده
drip proof enclosure
U
حفافت در مقابل ریزش اب
documents against payment
U
اسناد در مقابل پرداخت
hard
U
سخت در مقابل نرم
counter
U
مقابل دستگاه شمارنده
hardest
U
سخت در مقابل نرم
harder
U
سخت در مقابل نرم
driveway
U
راه مقابل خانه
rival
U
طرف مقابل دعوا
passing on the oath to the other party
U
رد قسم به طرف مقابل
rivals
U
طرف مقابل دعوا
sonnal deung
U
مقابل تیغه دست
windproof
U
مقاوم در مقابل باد
flood protection
U
حفافت در مقابل طغیان
forward
U
حرکت به جلو یا مقابل
forwarded
U
حرکت به جلو یا مقابل
block
U
دفاع در مقابل ابشار
blocked
U
دفاع در مقابل ابشار
blocks
U
دفاع در مقابل ابشار
rivaled
U
طرف مقابل دعوا
cash against documents
U
پول در مقابل اسناد
rivalled
U
طرف مقابل دعوا
rivalling
U
طرف مقابل دعوا
rivaling
U
طرف مقابل دعوا
release documents against
U
واگذاری اسناد در مقابل
wear resistance
U
مقاومت در مقابل سایش
shell proof
U
مقاوم در مقابل گلوله
countering
U
مقابل دستگاه شمارنده
mouse
U
مقابل حساسیت Mouse
capitals
U
در مقابل حالت کوچک
boring stay
U
قسمت ساکن مقابل
light resistance
U
مقاومت در مقابل نور
laws versus tendencies
U
قوانین در مقابل تمایلات
kukutsu dachi
U
ایستادن در مقابل حریف
torsional rigidity
U
استحکام در مقابل پیچش
caps
U
در مقابل حالت کوچک
aboral
U
نقطه مقابل دهان
mouses
U
مقابل حساسیت Mouse
opposit stroke pistons
U
پیستون مقابل گرد
front wall
U
دیوار مقابل اسکواش
antipode
U
نقطهء مقابل یا متقاطر
rebellions
U
یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
notche sensitivity index
U
ضریب حساسیت در مقابل شیار
exorable
U
قابل تحریک در مقابل التماس
stenothermy
U
کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
actinautographic
U
دارای حساسیت در مقابل نور
fascia plate
U
تابلوی مقابل دریک وسیله
rebellion
U
یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
than
<conj.>
U
از
[در مقابل]
[پس از صفت عالی افضل]
insolation
U
در مقابل اشعه افتاب قراردادن
flame safety
U
ایمنی در مقابل شعله اتش
denial operations
U
عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
payment against a draft
U
پیش پرداخت در مقابل برات
impluse response
U
رفتار در مقابل فشار ضربهای
coefficient of drag
U
ضریب مقاومت در مقابل حرکت
d/p
U
تحویل اسناددر مقابل پرداخت
thermostability
U
قابلیت استحکام در مقابل حرارت
equality
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except
U
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
stances
U
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
thermosetting
U
قابل سفت شدن در مقابل حرارت
to backtrack
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
fin de non recevoir
U
رد کردن شکایت یا اعتراض طرف مقابل
to resist an attack
U
در مقابل حملهای مقاومت یاایستادگی کردن
ballooner
U
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
bullets
U
در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
to row back
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
soccage
U
سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
socage
U
سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
jump height curve
U
منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
would just as soon
<idiom>
U
توجیح انجام یک چیزدر مقابل دیگری
balloon jib
U
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
sheet down
U
ثابت کردن بادبان در مقابل باد
stance
U
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
stance
U
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
to backtrack
<idiom>
<verb>
U
عقب کشیدن
[از موضوعی در مقابل حریف]
adjacent
U
آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
abneural
U
واقع در مقابل دستگاه مرکزی عصب
stances
U
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
relicta verificatione
U
تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان
bullet
U
در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
documents aganist acceptance
U
تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
to row back
<idiom>
<verb>
U
عقب کشیدن
[از موضوعی در مقابل حریف]
soil shear strength
U
قدرت مقاومت خاک در مقابل گلوله یا نفوذ ان
forecourt
U
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
to make a goal
U
توپ راازدروازه طرف مقابل بیرون کردن
forecourts
U
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
streamline
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
thermoplasticity
U
قابلت ارتجاع یا نرمش پذیری در مقابل حرارت
troop safety
U
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
vertical angles
U
گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
streamlines
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
survivability
U
قابلیت مقاومت در مقابل دشمن توان زندگی
streamlining
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
projection of a point
U
خطی که نقطه تصویرشده را بنقطه مقابل ان می پیوند د
slides
U
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
cold wet clothing
U
لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
fastness of bleaching
U
ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده
midcourt
U
منطقه میانی بین دیوار مقابل و عقب
speed
U
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speeding
U
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speeds
U
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
bomb proof
U
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
audible
U
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
service line
U
حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
slide
U
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
gutter
U
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
peine for et dure
U
مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
gutters
U
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
color fastness
U
درجه و میزان ثبات رنگ در مقابل نور و شستشو
sheets
U
طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد
shut out
<idiom>
U
مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
play footsie
<idiom>
U
از زیرمیز با پا عضوی از بدن شخص مقابل را لمس کردن
trap
U
سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
sheet
U
طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد
royalties
U
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
half
U
دیسک درایویی که مقابل آن نیمی از حالت استاندارد باشد.
scanned
U
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
EDAC
U
سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
Recent search history
Forum search
1
A hero can affect on the people.
1
ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1
set the record straight
1
chand sabaei is correct or chand sabahi
1
اصلاح ترجمه
1
may fader good
1
این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1
playing the game در مورد انجام ورزش چه معنی میدهد
1
i was rebelling now
1
But it’s remarkable how, once you’ve committed to something, these things tend to work out in the end.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com